زهرا خانومزهرا خانوم، تا این لحظه: 10 سال و 20 روز سن داره

✿دخترم فرشته کوچک من(✿◠‿◠)

زهرا طلا بلا شده...

این روزا زهرا کوچولوی ما خیلی شیطون بلا شده .. . دوست داره به همه جا سرک بکشه و همه چی رو امتحان کنه ببینه چه مزه ایه ..خوردنیه یا باید باهاشون بازی کنه.. مثلا چند روز پیش من توی آشپزخونه بودم و داشتم کارامو میکردم...بعد چند دقیقه ای دیدم زهرا نیست و صداش هم نمیاد..با خودم گفتم حتما باز داره خرابکاری میکنه...بعللللله...دیدم خانوم رفته سرکمدش و بسته پنبه رو پیدا کرده..کل پنبه ها رو ریخته بود بیرون و داشت باهاشون بازی میکرد!!(البته بماند که دیدم ملچ ملوچ هم میکنه!!!)معلوم نیست چقدرشو مزه کرده تا فهمیده اینا برای بازی کردن مناسبتره تا خوردن!!! نگاه کن چقدر هم داره بهش خوش میگذره!!! داره به منم تعارف م...
21 بهمن 1393

خوشگذرونی....!!!!!!

دوباره سلام این چند هفته ی گذشته ما یعنی من و بابایی و زهرا طلا کلی برا خودمون خوشگذرونی کردیم... روز19 دی ماه بعد اینکه بابایی از سرکار برگشت گفت:دو هفته مرخصی گرفتم بریم شهرمون،پیش بقیه. من و زهرا هم از خدا خواسته خیلی ذوق کردیم.. آخه اونجا خیلی به زهرا خوش میگذره ..کلی سرگرمی داره و افراد زیادی هستند که زهرا دوست داره باهاشون بازی کنه. خلاصه ما این دو هفته اومدیم شهر مادریمون.. بــــــــله دیگه اونجا هر شب یا شب در میون میرفتیم دید و بازدید. شام یا ناهار هم خودمون رو یه جایی دعوت میکردیم ...روزا هم برای خودمون میگشتیم ..یا میرفتیم بازار یا خونه همسایه ها....منم خودمو با سرگرمی جدیدم یعنی شیرینی پزی مشغول میکر...
5 بهمن 1393
1